رسالت طلبگی در پارک
در طول ماه مبارک رمضان، با بچه ها قرار گذاشتیم که بعضی شب ها، بعد از افطار و نماز، به پارک نزدیک خانه برویم.
آن شب دختر بچه ای با مادرش به پارک آمدند. دختربچه جعبه ی کارتنیِ در بازی را با خود حمل می کرد. عده ای کودک دور دختربچه جمع شدند، از هیاهوی بچه ها فهمیدیم که داخل کارتن خرگوش است.
پسرم از دیدن خرگوش خیلی خوشحال بود و مدام دور کارتن می چرخید، دوست داشت به خرگوش دست بزند. دخترک ذوق پسرم را که دید، به او اجازه داد. من هم به نشانه ی تشکر لبخندی زدم، سلام دادم و در کنار مادر دخترک روی سکو نشستم.
بچه ها حسابی سرگرم بودند. رو به آن خانم کردم و گفتم: ببخشید عرضی دارم! گفت: بفرمایید!
گفتم: چون شما خانم چادری و مذهبی هستید، می خواستم بگم که نگهداری از خرگوش در خانه خوب نیست! آیت الله مکارم هم فرمودند: زیبنده ی مومن نیست که در خانه خرگوش نگه دارد. خیلی تعجب کرد.
گفت: خرگوش که نجس نیست!؟
گفتم:بله، بدنش نجس نیست، اما فضولاتش نجس است، اگر موی خرگوش بر لباس نمازگزار باشد، نمازش اشکال دارد. وقتی هم گفتم که خرگوش جزو حیوانات مسخ شده است، تعجبش بیشتر شد و در خود فرو رفت.
خدا را شکر کردم که با آمدن به پارک، هم دل بچه ها شاد شد و هم با بیان کردن احکام شرعی، گوشه ای از رسالت طلبگی ام را به انجام رساندم.