آرامش بهاری
فصل بهار که می رسد، فرصت خوبی است برای تنوع در بازی کودکان آپارتمان نشین.
بالکن را غنیمت می دانم تا بچه ها را از چهاردیواری دوازده متری اتاق شان، به فضای یک در دو متری بالکن هدایت کنم تا هوای دلپذیر بهاری، جسم و جان نحیف شان را نوازش دهد و هم بیشترین ویتامین کای مورد نیاز بدنش را از نورخورشید تامین کنند.
تماشای درختانی که بعد از شش ماه، رنگ طراوت و سرسبزی را به خود دیده اند و شمارش ماشین های عبوری و شنیدن هیاهوی کوچه و خیابان و دیدن آدم ها هم مزید بر علت است.
چاره اش یک تکه موکت است و چند تا اسباب بازی. میوه ها را هم خرد کرده و در بشقابی کنارشان می گذارم، یک ربع بعد که بهشان سر میزنم، دیدن بشقاب خالی میوه لبخند بر لبانم می نشاند.
به آشپزخانه برمی گردم و مشغول تهیه ی آش دندونی می شوم. از وقتی پسر کوچکم دندان در آورد و ما برایش آش مخصوص با هفت حبوبات یا همان آش دندان فشان، پختیم، پسر بزرگترم به آن آش علاقمند شده و هر چند وقت یکبار سفارش پخت آن را می دهد، من هم با کمال میل درست کردن آن را قبول می کنم.
اشتهای بچه ها برای خوردن آش وقتی بیشتر می شود که پاک کردن حبوبات را در شب قبل، برعهده داشتند و با انگیزه ی تمام، در مورد نحوه ی درست پاک کردن حبوبات با هم صحبت می کردند.
همین تغییر کوچک در محیط بازی بچه ها و همین پاک کردن حبوبات با دستان کوچک شان در کنار امنیت و آرامش بزرگی که در شهرم و در زندگیم را احساس می کنم، با دهها سفر تفریحی به ترکیه و آنتالیا عوض نمی کنم.