شوق حرم
03 آبان 1397
زائران می روند کم کم همه
باز من می مانم دور از همه
عاشقان چه عاشقانه می روند
در ره عشق با سَر می دَوند
گمان می کردم امسال دعوتم
اما فهمیدم که بی سعادتم
دوباره اقوام و دوستان را بدرقه میکنم
پس کی خودم سفر را تجربه میکنم
من که اشک ریختم و دعا کردم
از خدا زیارت اربعین تمنا کردم
از چه دعایم رد و اجابت نشد
نصیب من از اربعین، زیارت نشد
به دل غم دارم و گریه می کنم
کبوتر دلم را بهانه می کنم
کبوتر هوای حرم به سر دارد
شوق پرواز به سوی دگر دارد
از ماندن در این وادی می ترسد
از حرم ندیدن و مردن می ترسد
کبوتر را پر می دهم سوی حرم
حسین جان بپذیر این کبوترم
به دلم وعده می دهم ان شاء الله
سال دگر کربلا، اربعین ابا عبدالله