تصمیم کبری
عمه ی مادرم، سال ها پیش فوت کرده است. اما گاهی اوقات یادش در ذهن من زنده می شود. بیشتر از آنکه عمه را دیده باشم، درباره اش شنیده ام. او در روستا زندگی می کرد. وقتی برای مراسم فوت پدر بزرگم به روستا رفتیم او را دیدم. عمه خیلی پیر و فرسوده بود. او به خاطر گریه ی زیاد برای همسر و طفل شیرخواره اش که سال های قبل آن ها را از دست داده، نابینا شده بود. نوجوان بود که به خانه ی شوهر رفت. از زندگی راضی بود وقتی هم صاحب فرزند شد راضی تر. اما گویا تقدیر این نبود که فقط به داشته هایش راضی باشد.
یک روز که همسرش بر سر زمین کشاورزی شان کار میکرد، بی دلیل به زمین افتاد و مرد. آن زمان فرزندش پنج ماهه بود. عمه سیاه پوش همسر جوانش بود که خانواده ی شوهرش، کودک را از او گرفتند و عمه را از خانه بیرون کردند. او به خانه ی برادر پناه برد. تلاش برادر برای برگرداندن فرزند خواهر بی نتیجه بود.
تا اینکه یک روز سرد زمستان خبر آوردند که کودک فوت کرده، بعدها معلوم شد که او را با برف شسته بودند. آن سال ها برف زیادی می آمد و مردم برای تهیه ی آب مجبور بودند برف را آب کنند، اما آن بی انصاف ها به یتیم پسرشان هم ظلم کرده بودند. عمه ماند و فراق از کودک شیرخوار.
او هرگز با فوت عزیزانش کنار نیامد و تا آخر عمر در خانه ای که پدربزرگم کنار خانه ی خود برایش ساخته بود زندگی کرد. خانه ی کوچکی که اتاق خواب، آشپزخانه و پذیرایی اش باهم ادغام شده بود. این خانه بیت الاحزان عمه کبری بود. صدای ناله و لالایی دل هر شنونده را می سوزاند. در تمام این سال ها عبادتش ترک نشد حتی این اواخر نشسته نماز می خواند. ولی بی تابی هایش نشان می داد که انگار نمی تواند از درون راضی به رضای خدا باشد. بعد از آن حوادث ناگوار با اینکه کم سن و سال بود دیگر ازدواج نکرد و تا آخرین روزهای عمرش خود را در آن خانه حبس کرد. حتی یک روز هم از روستا خارج نشد تا اینکه مرغ جانش پریدن گرفت.
همیشه با خود فکر میکردم چرا زندگی عمه کبری اینگونه سپری شد، شاید اگر تسلیم خواست خدا می شد و با مرگ زودهنگام همسر و فرزندش کنار می آمد، اگر زندگی جدیدی تشکیل می داد، شاید سرنوشت اش به گونه ای دیگر رقم می خورد. ای کاش عمه دعای سی و پنجم صحیفه سجادیه را شنیده بود که امام فرموده: خدایا مرا به قضایت دلخوش کن و سینه ام را به موارد حُکمت گشاده فرما و به من اطمینان ده که به سبب آن اقرار کنم که قضای تو جز به آنچه خیر است روان نشده است.